ساقی بریز بریز بریز امشو خرابوم ساقی! ساقی بریز بریز
جوونم قامتم از غم خمیده بی وفا روزگار من که
حال دل تموم عاشقارو عشق است رفیق من پیش تو
به تو فکر میکنم بی هوا بی خودی نمیدونی چقدر
ماله منی خوشگلگه ی تهرانی یاده تو قلبم شده زندانیهفت
گل شیرین دای دای گفتم تو شیرین منی عربانه عرشی
دلم میخواد بگیرم یه کلاشی برای روزی که میخواهی نباشی
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر
…
*ده تیره ته پولادی ری کول دردوم گر نخوام بسونمت