عینک پدر دیگه چند روزیه شکسته انگار یه عالمه غم
هنوز دارم جلو چشمام روزای رفته رو زنده میمونم اگه
دیگه چه فرقی داره بهارو تابستونو پاییز واسه من همش
تو … نصف شبا خواب ندارم تا صبح بیدارم و
دل مَه شیشه سو دلتنگی مثه سنگَه بَرَم وختـی نیـــــستی
به موی تو به روی تو قسم که مجنون توام
دوباره دلتنگ دلم بخاطر خواستن تو تو خلوت خیال من
تموم سال درگیر يه بغضم تموم سال حالم گرگ و
دفتر ماه پر از شعر سپید است پر از تنهایی
چراغونی شده کوچه تون خودت که میگفتی بهتر بود گفتی