با چش خیس و بارونی که پاک میکنه اشکای منو
عزیز تر از عزيز يا هیشكی يا خودت دلم فقط
ای عشق بی سبب رویای نیمه شب آوردی جان به
…
دیروز یکیو دیدم چقدر شبیه تو بود حتی خندیدنش شبیه
توکه نظرت باشه عشقم دیگه هیچی نمیتونه سد راه بشه
یه زمانی عاشقش بودم میگفتم مثلش نیس یه زمانی حسشو
مث شاهی که ملکشو میبینه دلم دو تیکه شد دست
چشماتو میبینم میشه نفس حبس تو سینم آخه جز تو
چی میموند از من با تو میموندم زخم زدی اما