میخوام خودم نگات کنم یواشکی ازدور بیام جلو بدم دلو
…
شب میرسه ازراهو دیگه وقت سکوته پایان یه روز دربه
زده بارون زیر اون … بارون زده نم نم پشت
پنجره باز رو به من تو چشم چشم تو بوی
نمیذارم بری انگار دلم درگیر رویاته توی پس کوچهی قلبم
…
هر دم خوش دل با خیالت قلبم شده خانه خرابت
دیشب بی توجانم از آن کوچه گذشتم با همه وجودم
یه روزی دلتنگ من میشی از همین نبودنم تو شکایت