دلوم گرفته، مگه شراب مرهم کنه دردامو… دلتنگ یاروم بغیر
دلبر من تو عشق ناب منی تموم دنیام تب و
ای خدا ولم کنین سی دخت هاجرو خودمه تو گل
ظهر تابستون نشستم قلم و کاغذ به دستم برا یار
امشو شو شه لیپک لیلی لونه امشو شوشه لیپک ری
رفتی و قیدم رو زدی، مرگم رو ی روز میبینی
می نگفتوم تو نباشی دل به دریا میزنوم می نگفتوم
رﻓﻴﻖ ﺣﺎﻟﻢ آﺧﺮﺷﻢ دو ﻛﺎﻣﻪ… ﻣﻨﻰ ﭼﻮ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﻴﻤﻪ ﻟﻌﻨﺖ
دوباره شب شد و حالم خرابه بدونِ تــو شب و
آروم دنیام تا که باشی پیشم… از دیدنت یه لحظه