آهای سیاه زنگی دلمو نکن خون ووی تو رفتی کجا
بی تو دیگه بی کسم و پریشونم و خسته بیا
مثلا حرفای تو ، کاش میشد قند و عسل میاوردم
ای یار ای یار یار بالا قدم دل ما به
اگر دل دلبر و دلبر کدام است وگر دلبر دلو
گل آتیش روی لبهاته خوشگلی والله عجب لبهایی داری والله
گل من اي نازنينم… عزيز دلمی عزيز دلمی تو عزيز
با من از عشقت حرف نزن نزن نزن ابرای غم
یه حلقه ی طلایی اسمتو روش نوشتم میخوام بیام دستت
عکس گل امیدم افتاده بود رو برکه قهرت پر پرش