…
نوشتم رو برگای خیس آبی من دوست دارم خدایی چشم
پشت درهاي بسته عاشق دلشكسته داره هواي خوندن با تو
ناراحتم از اینکه رفتی شده روزام سیاه بیا مثل قاب
غروب رفتنت هنوز تو یادمه اونیکه پس زدیش بدون یه
دوست دارم در یک شب سرد مثل آتش بدهم از
پشت پلک های تو یه منظومه ی نابه با دوتا
تو نابودم کنی دودم کنی باز پیشته قلبم باید باشی
بیست سال میترسیدم بگم دلم برات پر میزنه میترسیدم بگی
…