بی نهایت میخوامت فکر هیچی نیستم تو هستی خوبه با
در واقع فکر نکنم مثلت بیاد من شدم طلسمت زیاد
قصّه زیبا بود ، خنده بر پا بود برای یک
من بمیرم تو با خودت چه کردی تویی که مطمئنم
بيا بزن و بريز و بپاش تو منه متروكه رو
لبخندمو دوست داشت میگفت که اخم کنم براش تو جمع
من صدای خنده های از ته دل توام من تو
تو که گرمای تب دستامی تو که درمون همه دردامی
یه حالیه حال دلم نشد بشی مال دلم میبینم اون
واسه چیزای خوبی که با تو از دستشون دادم تورو