تو مالک قلبم بودی تو آس تو دستم بودی تو
واسم هرکاری میکردی من بخندم تو یادم دادی که مثل
حالا هی برو بیا صد بارم هر چی میخوای بگو
یاد تو افتادم باز دوباره زل میزنم به همون ستاره
…
یه روز از همین روزا روی شب پا میذارم توی
صدای سوز سازم در دل کوه چو مینالم با حالی
از لار میام به شیراز واسه دیدن تو با هزارون
یادته هربار هرجا گم میشدی توی دردات من تا فردا
هی دلمو دادم به تو که نزاری تنهام یهو مگه