خودم هر لحظه تب دارم خودم ثانیه میشمارم ندارم طاقتی
به صد غزل به صد ترانه گفتنی نیست که جای
یه روز هر جایی دور از من بودی اگه دلت
کی مثل تو دسته دلم رو گرفت کی مثل تو
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود انگاری یه شهر
خورشید دنیای منی تو نور چشمای منی جونم فدای یک
تورو خوب بلده این دل عاشقم دل و دریا زده
بانوی ایران زمین شایستته همیشه قهرمانیت با عزته چقدر رنگ
من منطقیتو دوست ندارم هی میگی از هم جداشیم هی
هوا سرده تو نیستی بغلم کنی یه کم قهوه بریزی