…
در این زمانه ی بی های وُ هوی لال پرست
رفتی و خاطره هات کارمو یک سره کردن بعد تو
با دلم قرار گذاشتم بیام حرفامو بگم من به تو
گردن نمیگیرم اصلا تورو من خستم پی تو من از
به هوای دیدن تو اومدم تا لب دریای نگاهت تک
نور چشامی تو توو هرنفس هرجا که باشم بازم همرامی
آخه کی دلش میاد تو رو اذیت بکنه می میرم
…
برام بخند فقط چقدر تو خوش آب و گلی من