تا خورد چشم به چشات دلم رفت یه مروارید شدی
یوقتایی هست که از بین یه دنیا سفیدی فقط سیاهیاش
برو که خستم ازت شکستم ازت برو که حتی نمیخوام
باران زد و عطر نم خورده ی موی تو دیوانه
در پیش روی چشم تو حرفی ندارم بر من بتاب
همه چیو سر من خالی کن بیا پیش من اصلا
حال و روزم اصلا تعریفی نداشت هرکی ام که اومد
نه مثل قبلا نه نمیتونم با تو باشم پای رفتن
ایتا دییشته نه کیله دیلتا بردیره عاشق آکردیره دیلی خنده
شیرین ترین تاوان من بردی تو روح از جان من