کل مازرون خبر عروس بندر بيموعه نور تا رويان نشوئي
حالو حالو حالو جون ای وی حالی ندارم هاجرو من
هر دم خوش دل با خیالت قلبم شده خانه خرابت
دیشب بی توجانم از آن کوچه گذشتم با همه وجودم
یه روزی دلتنگ من میشی از همین نبودنم تو شکایت
من یه بندم که از این دنیا و این آدما
واسه غماي اين شهر همه ي آدماي اين شهر ميتپه
حواس پرتي گردمه چني وي ژيره سردمه دي چشتي احساس
هر چه گشتم نبود حرفی برازنده تو تو تکی در
گلی بیا گلدونت میشم آفتاب و بارونت میشم گلی بیا