تو برام خود آرامشی واسم خونه امنه اون شونه تو
تو چشات هوش از سرم برده اینکه چیزی نیست عاشق
مثه بارون چشمام همش بی تو میباره تن خستم بی
بگو میدونه پلاک گردنت اول اسم منه عاشقش شدی چون
همیشه ساده ی ساده به احساست گرفتارم نه زیبایی نه
صداتو بارون و شب من و تو تو نور شمع
…
از اول هم تو مال من نبودی تو در حد
رخت عزامو پیرهن سیامو از بقچه بیرون میکشم دلتنگیامو از
قد و بالای تو رعنا رو بنازم تو گل باغ