به دیدارم بیا ماه در اومد چراغ روشن راه در
دختر احمد آباد تو عروس بندری ای گل ناز شمشاد
دلبر شيرين مهربون يارم بس کن بيش از اين نده
دنبال تو یه عمری بود تو آسمون میگشتم یکی نبود
دختر خاله جون وری جامه بنداز گل تولاله وری جامه
تو مکه عشقی و من عاشق رو به قبلتم من
ناراحتم از اینکه رفتی شده روزام سیاه بیا مثل قاب
غروب رفتنت هنوز تو یادمه اونیکه پس زدیش بدون یه
دوست دارم در یک شب سرد مثل آتش بدهم از
پشت پلک های تو یه منظومه ی نابه با دوتا