بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه
دوباره نصف شب خیره به در و دیوار دوباره فکرت
اجباری یه ذره مثل خودم میپرسم نمیگی چته گلم تنگ
دلم تنگه مثل ابرای تیره تو یه حسی مثل زندون
یکی بود که یه روزی من و دوست داشت حالا
…
اگه عاشقی بده چرا دلشو دادی اگه مال من نبود
…
صدام کن صدای تو یه شعر عاشقونس نگام کن که