به اشک بی کرانه ام نگاه کن نرو به تلخی
خیال آمدنت دیشبم به سر میزد نیامدی که ببینی دلم
این بار من خریده ام نقد تو را کشیده ام
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان
مرا به خاطر دل شکسته ام ببخش مرا که از
دفتر ماه پر از شعر سپید است پر از تنهایی
روزگار من و مویش به پریشانی رفت یک شب آرام